حزن حسین منزوی از جنس شعف عرفانی است
مدیرکل صدا و سیمای مرکز زنجان، در آیین پایانی سومین دوسالانه جایزه ملی غزل «حسین منزوی»، با تشریح جهانبینی شاعر، ناله هجران در اشعار او را نه ناشی از آشفتگیهای روزمره، بلکه بیانگر رویارویی «کرانمندی تن با بیکرانگی روح» دانست و تأکید کرد: هستی در کلام منزوی، «تناقضی شکوهمند» است که عشق تنها راه غلبه بر پوچی آن است.

به گزارش پایگاه خبری زنجان ورزشی،مراسم پایانی سومین دوره جایزه ملی غزل «حسین منزوی» با حضور جمعی از اساتید و علاقهمندان به ادبیات در زنجان برگزار شد و طی آن، محمدجلیل آلامین، مدیرکل صدا و سیمای استان، به ایراد سخنانی تحلیلی درباره جهانبینی و سبک شعری حسین منزوی پرداخت.
حزن عرفانی، نه آشفتگی روزمره
آلامین خط سیر حزن در آثار منزوی را تبیین کرد و گفت: خط حزنی که در اشعار منزوی مشاهده میشود از جنس آشفتگیهای روزمره نیست، بلکه نوعی شعفِ عرفانی است. ناله هجران و قصه پرغصه او از سر کرانمندی تن در مقابل بیکرانگی روح است.
وی افزود: منزوی بنایش بر شکستن حصارهای مادی و پیوستن به امر لایزال الهی استوار بود.
هستی به مثابه تناقض شکوهمند
مدیرکل صدا و سیمای زنجان، هستی را در کلام منزوی، «تناقض شکوهمند» توصیف کرد و افزود: این تناقض جایی است که زیبایی عشق با اضطرابِ فقدان و زوالِ تن گره میخورد. منزوی جهان را صحنهای برای تأمل در ماهیت وجود میبیند.
آلامین با تأکید بر دغدغههای وجودی شاعر، تصریح کرد: «عاشق لحظه» بودن منزوی، که محصول درک او از جریان سیال زمان و مرگآگاهی است، زیربنای نوعی وجودشناسی عاشقانه در غزلهای او را شکل میدهد.
این مقام مسئول همچنین افزود: عشق یگانه راه فرار از پوچی و تحمل جهان بیرحم است و معشوق در نظر منزوی، تجسم غایت هستی است؛ ضمن آنکه تنهایی و رنج، نه نقص، بلکه «شرط لازم آگاهی» و سکوی اعتلا برای درک عمیقتر ذات انسان محسوب میشود که شاعر با آشتی با آن، تفاوت میان آرمان و واقعیت را میپذیرد.
تسلط بر ساختار سنتی برای بیان مدرن
آلامین بر مهارت منزوی در فرم غزل تأکید کرد و خاطرنشان کرد: زبان در اشعار منزوی، تلاشی قهرمانانه برای به دام انداختنِ امرِ ناگفتنی است. او با تسلطی بینظیر بر ساختار غزل، نشان میدهد چگونه میتوان با یک ساختار سنتی، مفاهیم عمیقاً مدرن را بیان کرد؛ زبانی که در عین سادگی، حامل بار سنگین یک جهانبینی پیچیده است.
در بخش پایانی، بیتی از حسین منزوی در وصف سرنوشت و آرزوی پرواز قرائت شد:
چه سرنوشت غم انگيزی كه كرم كوچك ابريشم
تمام عمر قفس می بافت ولی به فكر پريدن بود



